در سیستم روان ما انسانها فضاهای بزرگ و نامحدودی وجود داره که پر از عجایب و مسائل پیچیدست. گاهی اوقات به دلایلی مثل ترس وفشارهای روانی ویا بعضی از گناهان ممکنه که ارواح منفی و یا شیطانی به درون این فضاها رخنه کنن و پس از ورودشون به سیستم روان ما در هر چیزی با ما شریک بشن و خواسته هایی رو بر ما تحمیل کنن و بطور جدی به ما صدمه بزنن یا مانع پیشرفت روحی و آرامش روانی ما بشن .

شخصی که گرفتار چنین مشکلی شده و یا به اصطلاح توسط شیاطین تسخیر شده باشه هیچ وقت قادر نیست که تمام و کمال به خودش تعلق داشته باشه و نمیتونه که بصورت یکنواخت به چیزی تمرکز داشته باشه و یا در کارهای خودش به موفقیت برسه.چون ارواح منفی یا شیاطینی که سیستم روانش رو تسخیر کردن هرگز به او /اجازه ی چنین کاری رو نمیدن.

شیاطینی که وجود شخص رو بتسخیر خودشون در میارن هیچ وقت راضی به ترک سیستم روان شخص تسخیر شده نیستن و تمام سعی و تلاش خودشون رو بکار میگیرن تا در سیستم روان شخص قربانی باقی بمونن.

شیاطینی که وجود اشخاص رو تسخیرمیکنن .تنها میتونن در چاکرای اول و دوم شخص قربانی .خودشون رو نگه دارن و از درون قربانی به او امر کنن و اونو آلت دست خودشون قرار بدن .شیاطین به راحتی میتونن در چاکرای اول و دوم ما سالیان طولانی به زندگیشون ادامه بدن و هم از انرژی های ما سوء استفاده کنن و هم اینکه امیالی رو به ما دیکته کنن که در حالت عادی شخص قربانی هرگز راضی به انجام اونها نیست.

اگر بخوام در مورد بلاهایی که شیاطین به سر قربانیهای خودشون میارن بنویسم . خودش میتونه یه کتاب بزرگ بشه .به همین دلیل مطلب رو تمام میکنم و در مورد چند روش که بوسیله ی اونها میشه از شر  ارواح منفی و یا شیاطینی که وجود ما رو به تسخیردراوردن /راحت شد .رو با شما بحث میکنم.

اولین مسئله اینه که ما باید پی ببریم که شیاطین به چه دلیلی تونستن به ما نزدیک بشن و چه گناهی یا نا پاکی ای در ما وجود داره که باید از اون دست بکشیم تا شیاطین از ما دور بشن _ در اینجا برای روشن شدن مسئله به یکی از تجربیات خودم اشاره میکنم/ ماجرا ازین قرار بود که یک شیطانی که لباسهای سرخی بتن داشت و چشمانی سرخ داشت هر شب به من نزدیک میشد و من با وجود اینکه ایت الکرسی میخوندم و موذتین و صلوات و یا هر ذکری رو که بکار میبردم که اون شیطان سرخ رنگ ازم دور بشه /انگار که هیچ تاثیری روی اون نمیزاشت وتنها باعث خنده ی او میشدم و بشدت منو مسخره میکرد/ و من متعجب بودم که چرا ایاتی که برای دفع اون شیطان میخونم بهش کارگر نمیشه و در لحظه ای پی بردم که مشکل از خود منه که از بس آلوده به گناهان و بی ثباتی شدم که لیاقت خواندن اون آیات رو ندارم چون خودم ناپاکم وبه عبارتی با اون شیطان در یک سطح هستم.

در لحظه ای که اون شیطان داشت با قهقه بهم میخندید.تمام توجهم رو به سوی خدا بردم و از ته دل با خدا گفتم که /خدایا میدونم که اسمهای تو بزرگه و اثر اسم تو بزرگ و ایات تو بس بلند قدره و اگر خوندن اونها بر این شیطان اثر نمیکنه از ناپاکی و گناهکاری منه و در این حالت بدرگاه پر از بخشش تو پناه میارم و از گناهانم توبه میکنم و تقاضای بخششت رو دارم /

در بین خواندن  این مناجات با خدا بودم که شیطان سرخ رنگ جیغ وحشت ناکی کشید و وحشت زده قبل ازینکه بتونه ازم فاصله بگیره  نیرویی عجیب و مرموز اونو بشدت پرت کرد/بعد از این تجربه فهمیدم که گناهان خودم باعث شده که شیاطین به من نزدیک بشن.

مسئله دوم   در سکوت ما نهفته شده.چون شیاطین بوسیله قدرت سکوتشون به روان ما میچسبن و اگر ما بتونیم به سکوت درونی بیشتری برسیم و ذهن خودمون رو ارام کنیم خود بخود شیاطین آهسته آهسته روان ما رو ترک میکنن.و البته این روش برای هرکسی راحت نیست و احتیاج به تمرین و ممارست بی وقفه ای داره/من شخصی رو میشناختم که سه شیاطین راونش روتسخیر کرده بودن و این شخص برای اینکه از شر اون شیاطین خلاص بشه مدتهای طولانی در حال خواندن  اوراد و اذکاری خاص بود/ و قتی که باهاش ملاقات کردیم در کمال تعجب دیدم که شیاطینی که اونو تسخیر کرده بودن هم دقیقا و عینا همون اذکار رو تکرار میکردن. وقتی به او گفتم که شیاطین درونت تمام ذکرهای تو رو موافق با خود تو باز خوانی میکنن و اذکاری رو که میخونی هیچ تاثیری بروی اونها نداره /این شخص در کمال ناباوری به من گفت که براش عجیبه چون تمام سعی خودش رو میکنه که پاک زندگی کنه و بطور مثال از صبح زود سرکار میره و تا شب هم کار میکنه و حق کسی رو هم نمیخوره و بدون ارتباط با شخص خواسی وقتی شب بخانه برمیگرده برای خودش ذکر میکنه و .../

وقتی این شخص در حال تعریف این مسئله بود که فقط داره به زندگیش ادامه میده و کاری به کار کسی نداره و بی هیچ آزاری میاد سر کارو برمیگرده /در لحظه ای/صدای شیاطین درونش رو شنیدم که یکیشون به خنده به اون دو شطان درونش گفت که به به چی ازین بهتر اروم میاد و اروم میره و ما هم با خیال راحت تا ابد بهش چسبیدیم و...

مشکل این شخص این بود که اول از همه مقداری کینه در دلش بود بوسیله قیل و قال میخواست درونش رو پاک کنه و شیاطینی که تسخیرش کرده بودن هم بوسیله ی هماهنگی با عادتها و قیل و قال و دامن زدن به کینه های درونی اون شخص خودشون رو  در سکوت خاصی با این شخص هماهنگ میکردن و در نتیجه در درونش میتونستن باقی بمونن.

و تنها بوسیله ی اشراقات روحی و سکوتی قوی تر از سکوت اون شیاطین تونستیم که درونش رو پاک کنیم.

مسئله سوم قدرت مدیومی بعضی از اشخاصه که شیاطین رو تحریک میکنه که به هر شکلی که شده از طریق بار کارما و یا حتی از طریق دوستان و بستگان شخص مدیوم به مدیومها نزدیک بشن تا بتونن رفته رفته و بوسیله ی همنشینی سیستم روان مدیوم رو بتسخر خودشون در بیارن

مسئله چهارم :شخصی بدون استاد و بدون داشتن اجازه و یا همراه داشتن  دعای حفاظت در برابر ارواح شیطانی  وارد حیطه ی اسرار میشه و توسط شیاطین آسیب میبینه و یا بتسخیر اونها در میاد/ و این بدلیل خامی این افراده  چرا که شناخت درست خویشتن و یا به عبارتی ساده تر شناخت انرژی و قوانین اونها  و بکار گیری صحیحشون هرگز به شیاطین مجال اینو نمیده که توسط ارواح منفی و شیاطین به تسخیر در بیان

در کل اگر احساس میکنید که شیطانی در درون شما وجود داره و میخواید هر طور که شده اونو  نابود کنید و یا از درون خودتون خارج کنید /میتونید از روشهای زیادی برای این منظور استفاده کنید که در اینجا قصد دارم که برای شما از روشهایی که خودم شخصا بکرات ازشون استفاده کردم /چه در حق خودم و چه در حق دیگران و بشدت تاثیر گذار بوده و انجامش هم برای همه راحت و سادست و این روشها رو در کتابهای متعارف و رایجی که در بازار وجود داره استخراج کردم/که در قسمت ادامه مطلب در اختیار شما قرار میدم